رقابت با خود یا دیگران؟ کدام یک الهام بخش است؟
بنگ!»، تیری شلیک شده و مسابقه آغاز میشود. دوندهها شروع به دویدن میکنند. دیروز باران آمده و زمین هنوز خیس است. هوا خنک شده و جان میدهد برای دویدن. دوندهها به هم نزدیک میشوند و مثل دستهای از ماهیها کنار هم میدوند. انگار همه یک گروهند. این حرکت همگانی انرژی کل مسابقه را افزایش میدهد. مثل هر مسابقه دیگر، دوندههای قویتر در کوتاهمدت جلو میافتند و ضعیفترها عقب میمانند. ولی اوضاع برای بن کامن متفاوت بود. همین که شروع مسابقه با شلیک تفنگ اعلام شد، بن از بقیه عقب افتاد. بند کندترین دونده بود. از زمان عضویت در تیم دو صحرایی دبیرستان هانا، در هیچ مسابقهای برنده نشده بود. بن دچار فلج مغزی بود.فلج مغزی که نتیجه نقص در هنگام تولد است، بر حرکت و تعادل فرد تأثیر میگذارد. این نقص بدنی تا آخر عمر همراه فرد است. بدشکلی ستون مهرهها باعث به هم ریختن وضعیت قامتی فرد میشود. ماهیچهها معمولا ضعیف شده و واکنشهای بدن کند میشوند. سفتی عضلات و مفاصل بر تعادل فرد هم تأثیر میگذارند. افراد مبتلا به فلج مغزی معمولا در راه رفتن تعادل ندارند، پاهایشان پرانتزی است و روی زمین کشیده میشود. در نگاه دیگران، این افراد دستوپا چلفتی یا حتی علیل به نظر میرسند.گروه دوندگان از بن جلو میافتد و بن عقب و عقبتر میماند. روی چمن خیس سر میخورد و با صورت روی زمین نرم میافتد. آرام بلند میشود و ادامه میدهد. دوباره میافتد. این بار دردش زیاد است. دوباره بلند میشود و باز هم میدود. بن تسلیم نمیشود. گروه دوندهها دیگر دیده نمیشود و بن تنها در میدان میدود. صدای نفسهای خسته خودش را میشنود. احساس تنهایی میکند. بار دیگر زمین میخورد، اما دوباره بلند میشود. جدای از قدرت ذهنیاش، آثار درد و سرخوردگی در چهرهاش هویدا است. چهرهاش را در هم میکشد و با تمام توان بلند میشود و به دویدن ادامه میدهد. این وضع برای بن شبیه اوضاع هر روزش است. همه ظرف حدود بیست و پنج دقیقه به خط پایان میرسند. اما طی این مسیر برای بن معمولا بیش از چهل و پنج دقیقه طول میکشد.وقتی بالاخره به خط پایان میرسد، درد و خستگی وجودش را فرا گرفته است. از ذره ذره توانش برای رسیدن به خط پایان بهره گرفته است. بدنش خونی و کبود است. همه جایش پر از گل شده است. بن در واقع الهامبخش ماست. اما این داستان به سختکوشی برای غلبه بر سختیها مربوط نیست. قضیه بلند شدن دوباره پس از سقوط نیست. البته اینها درسهای بزرگی هستند، اما برای فرا گرفتنشان به بن کامن نیازی نیست. بسیاری از افراد دیگر مثل ورزشکاران المپیک هم هستند که پس از چند ماه آسیبدیدگی دوباره برخاسته و قهرمان میشوند. درسی که از بن میآموزیم درس عمیقتری است.بعد از بیست و پنج دقیقه اتفاق جالبی رخ میدهد. همه دوندهها پس از گذشتن از خط پایان، برمیگردند همراه با بن میدوند. بن تنها دوندهای است که وقتی زمین میخورد دیگران به کمکش میآیند. بن تنها دوندهای است که وقتی به خط پایان میرسد صد نفر پشت سرش میدوند. درسی که از بن میگیریم درس ویژهای است. وقتی با دیگران رقابت میکنید، کسی به فکر کمک نیست. اما وقتی با خودتان رقابت میکند، همه میخواهند کمک کنند. ورزشکاران المپیکی به یکدیگر کمک نمیکنند. آنها حریف یکدیگرند. بن هر مسابقه را با برداشتی روشن از چراییِ دویدنش شروع میکند. هدفش پیروزی بر دیگران نیست، پیروزی بر خودش است. بن هیچگاه این هدف را فراموش نمیکند. این که به تلاشش ادامه دهد. دوباره بلند شود. مسیرش را ادامه دهد. و بارها و بارها این کار را تکرار کند. و هر بار که میدود تنها حریفش خود او است.
اولین کانال تخصصی موفقیت درشغل و کسب و کار
t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
http://iteraket.ir
اموزش تصویری بورس از مبتدی تا پیشرفته
بن ,میشود ,هم ,خط ,مسابقه ,میدهد ,خط پایان ,بلند میشود ,به خط ,پنج دقیقه ,و پنج
درباره این سایت