محل تبلیغات شما

parsiboy



http://s8.picofile.com/file/8289376292/borscdd.jpg


  

 
اموزش تصویری بورس از مبتدی تا پیشرفته

اخرین بروز رسانی پکیج در تاریخ 98/10/01 میباشد
فرض کنید 100 هزار سهم از یک شرکت خریداری می نمایید و ارزش هر سهم در هنگام خرید 100 تومان باشد.اگر با گذشت یک روز قیمت هرسهم تنها 4 تومان افزایش پیدا نماید و به 104 تومان برسد شما با فروش 100 هزار سهم میزان 400000 هزار تومان تنها در یک روز سود برده اید.تنها راه کسب دارمد پرسود واقعی و قانونی از راه بورس می باشد تنها نکته اینکه باید خرید و فروش در بورس را یاد گرفت.

کافیه در اینترنت یک سرچی کنید . هزینه دوره های مقدماتی بورس  بین 200000 تا 300000 هزار تومان و هزینه اموزش پیشرفته و تکنیکال از 550000 هزار تومان به بالاست اما شما با تخفیف باور نکردی محصول ما تنها با 125 هزار تومان بورس را از مبتدی تا پیشرفته فرا میگیرید

برای اولین بار به صورت یک پکیج کامل شامل

بیش از  10 ساعت فیلم اموزشی مقدماتی

5ساعت اموزش سایت رسمی بورس

5ساعت  آموزش فارکس

3 ساعت آموزش سه نرم افزار رایج در بورس

50 ساعت آموزش تخصصی و تکنیکال بورس شامل:

آموزش تحلیل کلاستیک

آمورش تحلیل زمانی بورس

اموزش تحلیل الیوت

آموزش تحلیل بازار جهانی طلا

آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی

آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته

 5ساعت فایل های صوتی اموزشی

کتاب های الکترونیکی اموزش بورس مقدماتی ،پیشرفته (اموزش تحلیل صورتهای مالی، اموزش تحلیل تکنیکال)،

اموزش خرید انلاین

5 عدد نرم افزار بورسی جهت استفاده در ویندوز و کامپیوتر شخصی

5 عدد نرم افزار اندروید  برای استفاده در گوشی جهت چک انلاین بازار بورس و خرید سهام بصورت انلاین

نمونه سوالات ازمون برخط همراه با جواب همه و همه در 1 دی وی دی با قیمت کاملا مناسب

 

برای اولین بار-100%واقعی

اموزش خرید و فروش واقعی سهام در بورس بدون هیچ گونه هزینه ای جهت آموزش قبل از ورود به بازار بورس

و دو عدد فایل فرمول نویسی شده و تخصصی اکسل که خود این فایل ها  ارزش مالی بسیاری دارند و ارزش این فایل ها رو فقط متخصصین متوجه خواهند شد




شماره مجوز پکیج : 155/88730

پکیج اموزش تصویری بورس از مبتدی تا پیشرفته



نکته: بشخصه برای دانلود این فیلم ساعت ها وقت گذاشتم و متاسفانه همه سایت های ایرانی این فیلم را با اشتراک و پرداخت هزینه در اختیار دیگران قرار میدادند.من هم انقدر سرچ کردم تا تونستم پیدا کنم و لینکش رو در اختیار شما قرار میدم .فقط دقت کنید باید چند بار رویه لینک ها کلیک کنید تا فایل دانلود بشه و معمولا کلیک های اول تبلیغ هست

Wake Up Sid-poster

دانلود رایگان فیلم Wake Up Sid 2009

ژانر : کمدی , درام , عاشقانه

محصول کشور : هند

مدت زمان : 138 دقیقه

امتیاز : 7.6

مرد جوان و تنبلی که در بمبئی زندگی می کند، پس از برخورد با یک زنی که او الهام بخش او برای بیدار شدن می شود، دست به تغییر در زندگی اش می زند


لینک دانلود 1

لینک دانلود 2



http://img8.irna.ir/1396/13961013/82784323/n82784323-72089479.jpg


دوستان عزیز و گرامی در این چند سال اخیر راههای زیادی رو برای کسب و استخراج بیت کوین امتحان کردم و یا حتی دیگران پیشنهاد دادن که بعد از  بررسی متوجه شدم که وب سایت ها فیک بوده و واریزی در نهایت انجام نمیشه.اما اخیرا روش جدیدی رو پیدا کردم که واقعا بعد از کسب بیت کوین واریزی انجام میشه و واقعی هست و تین رو تضمین میکنم.

روش استخراج و کسب بیت کوین بسیار ساده است.شما در ازای قراردادن بخشی از پردازش cpu سیستم خودتون به سیستم پردازش بلاکچین بیت کوین استخراج میکنید.تنها کافیست که یک افزونه مربوط به مرور گر مورد استفاده خود را دانلود کرده و به اینترنت وصل باشید و در حین کارهای روزمره بیت کوین استخراج کنید.من فایل اموزش کاملی رو درست کردم که در ادامه این پست خواهم گذاشت.حتما حتما این روش برای کسب درامد استفاده کنید یادتون نره که الان بیت کوین تقریبا به ۱۰۰۰۰ دلار رسیده و سیر صعودی رو داره میره و همچنین متاسفانه سیر نزولی پول کشورمون در برابر دلار هم ادامه داره.پس شروع کنید.من این روش رو تضمین میکنم.

قبل از شروع ابتدا وارد حساب حیمیل یا گوگل خودتون بشید و سپس برای شروع از طریق لینک زیر افزونه را روی مرورگر خود (فایرفاکس؛کروم)یا برای سرعت بیشتر مرورگر مخصوص خود سایت و یا حتی برنامه و اپ موبایل رو دانلود و شروع کنید.

نکته مهم برای استخراج بیت کوین سرعت استخراج را رویه حد میانه بگذارید تا به سیستم شما فشار نیاید مگر اینکه سیستمی با cpuقوی داشته باشید.
برای راحنی کار میتونید سایت رو بصورت کامل از طریق گوگل ترنسلیت ترجمه و در نهایت استفاده کنید.


لینک عضویت برای استخراج ببت کوین:

لینک دانلود اموزش:


http://mrkaseb.ir/wp-content/uploads/2017/05/pizza-thinking-626x500.jpg

وارد یک رستوران بسیار شیک شده اید و گارسون رستوران به شما پیشنهاد جذابی به شما می دهد. می گوید با یک هزینه ثابت می توانید میان یک پیتزای 30 سانتیمتری یا دو پیتزای 20 سانتیمتری انتخاب کنید. کدام را ترجیح می دهید؟
به مثال دیگری توجه کنید. یا به شما عنوان مدیر پیشنهاد می شود که برای تهیه غذای روزانه پرسنل از بین پیمانکاران مختلف، یک پیمانکار را انتخاب کنید. اولی پیشنهاد غذای روزانه 6500 تومان را برای هر پرسنل دارد و دومی روزانه 5500. مواد غذایی و منوی هر دو پیمانکار هم یکی است. شما کدام را انتخاب می کنید؟

در تصمیم گیری خطایی وجود دارد به نام خطای خطی نگری! نشریه معتبر هاروارد می گوید خطای خطی نگری بدین مفهوم است که سعی می کنیم رابطه خطی ساده ای میان پارامترها ایجاد کرده و بر پایه همان تحلیل و تصمیم گیری کنیم. برای روشن شدن بیشتر این مفهوم به دو مثال بالا بازگردیم. حس و شهود ما می گوید در مثال رستوران بهتر است گزینه دو را انتخاب کنیم چرا که دو پیتزای 20 سانتی قطعا بزرگتر از یک پیتزای 30 سانتی است. اما شهود ما کاملا اشتباه کرده است! گزینه اول، یعنی یک پیتزای 30 سانتی بزرگتر است از دو پیتزای 20 سانتی است. چرا؟ چون اگر فرمول محاسبه مساحت دایره را به خاطر آوریم، شعاع دایره به توان دو می رسد. پس گزینه اول می شود حدود 706 سانتیمتر مربع و گزینه دوم می شود حدود 628 سانتیمتر مربع! یا در مثال تصمیم انتخاب پیمانکار غذا، شهود ما می گوید قطعا گزینه دو بهتر است. اما مسئله به این سادگی نیست. تحلیل های بیشتر نشان می دهد که هزینه حمل و نقل غذا با شماست. در ضمن پیمانکار دوم بدقول است و بعضی روزها غذا را بسیار دیر می آورد، در ضمن وی مالیات ارزش افزوده را نیز جداگانه با شما حساب می کند. آیا باز هم گزینه دو بهتر از گزینه یک خواهد بود!


نتیجه گیری:
زندگی ما پر از تصمیمات استراتژیک است که نیاز به شبیه سازی و بالا و پایین کردن پارامترها دارد. اما ذهن ما تمایل دارد برای راحتی خود رابطه ای خطی میان این پارامترها ایجاد کرده و به سرعت تصمیم بگیرد. ولی به خاطر بسپاریم که زندگی یک پیتزا نیست. انتخاب شغل، انتخاب همسر، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب پروژه سرمایه گذاری و . این ها اصلا قابل قیاس با پیتزا نیستند. پیتزا را می خوریم و تمام! اما انتخاب های استراتژیک ما اگر بد انتخاب شوند می تواند به خسارتی بسیار زیاد و بسیار طولانی مدت ختم شوند. چه می شود کرد؟ برای اینکه کمتر دچار این خطا شویم؟ این دو راهکار را استفاده کنید:

1-در دام تنگنای زمانی مصنوعی نیفتید. در مثال پیتزا شما باید در کمتر از 5 ثانیه تصمیم گیری کنید ولی اگر به گارسون می گفتید که به شما دو دقیقه وقت بدهد می توانستید از ماشین حساب تلفن همراه تان اندازه این دو پیتزا را حساب کنید. حالا ممکن است در مورد پیتزا خیلی مهم نباشد و شهودی تصمیم گیری کنید ولی در مورد تصمیمات مهم زندگی تان هیچگاه در دام تنگنای زمانی مصنوعی (یعنی همین حالا باید تصمیم بگیری) نیفتید.

2-تمام تصمیمات مهم زندگی تان را روی کاغذ بگیرید. روی کاغذ یعنی اینکه پارامترهای مختلف را شناسایی کنید، روی کاغذ بیاورید، محاسبه کنید، سبک سنگین کنید و گزینه ای را انتخاب کنید که در مجموع موقعیت مطلوب تری دارد. اگر نه در دام خطای خطی نگری می افتیم و ذهن ما با یک سری محاسبات سرانگشتی، تصمیم گیری پیتزایی خواهد کرد.
زندگی شخصی ما، اداره سازمان ها و کشورداری ما از تصمیم گیری پیتزایی رنج می برند. با کنار گذاشتن تصمیم گیری پیتزایی، زندگی بهتری برای خانواده، کارمندان، سهام داران و شهروندان خود رقم بزنیم.

کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir


http://s9.picofile.com/file/8296497276/1_0_19_1FD_765C_7E_460000_0_0_0.jpg

گروه موبی شبکه نشنال جوگرافیک فارسی را  چند سالی برروی ایر دادشت اما بعداز گذشت یک سال به دلیل نبود اسپانسر و حمایت نشدن قطع شد جای خالی این کانال در بین کانالهای فارسی زبان واقعا پیداست امروز شبکه جدیدی به این نام در ماهواره یوتلست برروی ایر رفته و هم اکنون در حالت پخش ازمایشی میباشد
اطلاعات بیشتر بزودی….

Eutelsat w3
freq:11342
symbol rate:27500
vertical

http://s8.picofile.com/file/8299858676/NATINALLADS.JPG

خرید پستی
صفحه آبی رنگ در هنگام نصب ویندوز یا خطای صفحه آبی مرگ (BSoD)

یکی از ناخوشایند ترین تجربه های کاربران ویندوز با کلیه نسخه های این سیستم عامل، خطای مشهور صفحه آبی مرگ (Blue Screen of Death) یا به اختصار BSoD است و مهم نیست که تا چه حد سیستم قدرتمندی داشته باشید؛ خطای مخوف صفحه آبی مرگ بخش جدایی ناپذیری از ویندوز است. در ادامه افزون بر بررسی عواملی که منجر به بروز BSoD می شوند، به شما خواهیم گفت که چگونه از دست این خطای طاقت فرسا رهایی یابید. با شهرسخت افزار همراه شوید.

 

کامپیوتر شما دچار مشکلی شده و می‎بایست راه اندازی مجدد شود، جزئیات خطای رخ داده جمع آوری گردیده و سپس راه اندازی مجدد می گردد

صفحه آبی مرگ یا Blue Screen of Death هنگامی رخ می دهد که سیستم عامل ویندوز چه در سطح نرم افرار و چه در سطح سخت افزار با خطا و یا مشکلی مواجه شود که قادر به مدیریت آن نباشد. بنابراین در مواقعی رخ می دهد که سیستم با بدترین مشکلات مواجه باشد. پس زمانی که با خطای BSoD مواجه می شویم، سیستم ما به مشکل و یا خطایی برخورده است که بدون راه اندازی مجدد، قادر به ادامه کار نیست.


http://www.deltaban.ir/resources/attachment/LG_1437833155_522928f7d58efc37e1f36de7255ae19e.jpg
مای اگر ایران بود چه می کرد؟

گردشگری، درخت های پالم، کاکائو و معادن قلع؛ این ها تنها چیزهایی است که منابع در آمدی کشور مای را تشکیل می دهد.
مای هیچ چیز دیگری ندارد.
معادن قلع این کشور یک صدم معادن یکی از شهرهای ایران هم نمی شود و درخت های پالم و درخت های کاکائو در این کشور، آوازه جهانی و کیفیت زعفران و پسته ایران را ندارد.

مای نه تخت جمشید دارد و نه هزاران رشته صنایع دستی، نه فرش اش در تمام جهان شناخته شده است و نه از آب و هوای چهارفصل ایران برخوردار است.  

مای یک کشور چند ملیتی است که از تقابل فرهنگی ملیت های مختلف برای رشد گردشگری خود استفاده کرده؛

پل خواجو نداشته اما در دولت اصلاحات از ایران اجازه گرفته تا 33 درصد از پل خواجوی اصفهان را با همین نام بازسازی کند و این پل و 6 پل بازسازی شده از دیگر کشورها، کپی برداری زیرکانه ای است که سالانه گردشگران زیادی را به این کشور می کشاند.

زمانی "ماهاتیرمحمد" گفته بود اگر یکی از پل های تاریخی اصفهان را داشت، ایران را از درآمد نفت بی نیاز می کرد. دولت مای که هم اکنون ادامه دهنده ت های نخست وزیر محبوب خود در بخش گردشگری است، ثابت کرده که این گفته ماهاتیر محمد قابل اجرا است.

 85 درصد اقتصاد این کشور در دست چینی ها است. در بخش پزشکی بسیار ضعیف اند و اقتصادی غیرتولیدی و کاملاً وابسته دارند. اقتصادی با ت درهای باز؛ اما با گردشگری نفس می کشند و سالانه میلیون ها نفر گردشگر را به کشور خود می آورند.

تعداد توریستهای کشور مای در سال ۲۰۱۲ بالغ بر ۲۵ میلیون نفر بوده و درآمد ناشی از این تعداد توریست، بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار اعلام شده است.

طبق آمار سازمان جهانی توریسم ملل متحد(UNWTO)  کشور مای رتبه ۱۰ صنعت توریسم جهان را به خود اختصاص داده است اما باید قبول کردمای چیزی جز زرق و برقی بی اصالت نیست.
هرچند تقابل فرهنگی و ملیت های مختلف در این کشور شما را با پازلی جذاب روبرو می کند اما کجا معماری مای، اصالت و ویژگی های معماری ایران را دارد؟

این در حالی است که تفاوت آمار گردشگران در ایران و مای، تفاوتی نجومی است.

ت ها و برنامه ریزی های متفاوت اقتصادی و گردشگری در این دو کشور، تنها چیزی است که درآمدهای اقتصادی مای از بخش گردشگری را به این جا رسانده است.

مای با 41 آژانس دهها برابر ایران توریست دارد، در حالی که در ایران بیش از 3000 دفتر خدمات مسافرتی دایر است که به دلیل ت های کلان دولت و تخصصی نبودن امور در این دفاتر، عملاً راه به جایی نبرده و اقتصاد گردشگری را تکانی نداده اند.

مای در طول هشت سال گذشته، در مسیر کامل توسعه یافتگی قرار گرفته و تفاوت های شاخصی با مای دهه قبل به دست آورده است.
اگرچه هنوز هم در صنعت، تولید و پزشکی، وابستگی و کمبودهای زیادی دارد اما در بخش گردشگری، نمونه بی بدیلی است.
مای نان تفکرش را می خورد و همین تفکر و درآمدزایی، مردم این کشور را در سطح قابل قبولی از رفاه اجتماعی قرار داده است.  

تأثیر درآمد حاصل از گردشگری در دیگر بخش های این کشور را به راحتی می توان دید.
سیستم های حمل و نقل، هتل ها، مراکز تفریحی و گردشگری، زیباسازی شهر و امثال آن از جمله مواردی است که هم به مدد ورود بیشتر گردشگران به این کشور مهیا شده و هم خود عاملی برای جذب بیشتر گردشگر محسوب می شود. 

این در حالی است که این کشور در بخش توریسم سلامت و اکوتوریسم حرف چندانی برای گفتن ندارد و یا دست کم با ایران قابل مقایسه نیست.
کشوری با دو فصل کم باران و پرباران است که چهارفصل بودن ایران را حسرت می خورد اما سرعت توسعه اش در کمتر کشوری دیده شده است.

چشم انداز سال 2020 مای می گوید که این کشور در این بازه زمانی به یک کشورکاملاً توسعه یافته تبدیل خواهد شد. چیزی حدود 40  درصد از بودجه عمومی سالیانه این کشور صرف آموزش و پرورش و تربیت نیروی متخصص می شود تا این هدف را محقق سازد.
با این همه باید تصور کرد اگر مای ایران بود، چه می شد و چه می کرد؟
 منبع: #نفیسه_قانیان

کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir


http://parsseh.com/wp-content/uploads/2015/10/Rich-People.jpg
 ۱۰ کاری که پولدارها هر روز انجام می‌دهند

تام کارلی، نویسنده آمریکایی برای مدت ۵ سال عادات روزانه ۲۳۳ پولدار و ۱۲۸ فرد با وضع خراب مالی را دنبال کرد و کتاب پرفروش Rich Habits را نوشت. او در این کتاب ۲۰۰ رفتار مشترک میان پولدارها را شناسایی کرده و توضیح می‌دهد که عادات روزانه پولدارها و غیرپولدارها به شدت متفاوت است و با توجه به عادات روزانه یک شخص می‌توان وضعیت مالی‌اش را پیش‌بینی کرد.
او در مورد این طبقه پولدار که درباره‌شان تحقیق کرده نوشته: جالب اینجاست ۸۵ تا ۸۸ درصد میلیونرهای آمریکایی پولدارهایی خودساخته و نسل اولی هستند.»

این ده عادت را بدانیم : 

۷۰ درصد پولدارها روزانه کمتر از ۳۰۰ کالری هله‌هوله (junk food) مصرف می‌کنند. ۹۷ درصد بی‌پول‌ها روزانه بیشتر از ۳۰۰ کالری هله‌هوله می‌خورند.

۸۰درصد پولدارها روی یک» هدف مشخص تمرکز کرده‌اند. فقط ۱۲ درصد بی‌پول‌ها چنین کاری می‌کنند.

۷۶ درصد پولدارها چهار روز در هفته ورزش می‌کنند. ۲۳ درصد بی‌پول‌ها اهل ورزش مرتب هستند.

۶۳ درصد پولدارها موقع رفتن سر کار به کتاب‌های صوتی گوش می‌دهند. فقط ۵ درصد بی‌پول‌ها چنین عادتی دارند.

۸۱ درصد پول‌دارها کارهایی را که باید انجام بدهند لیست می‌کنند (to-do list دارند). ۱۹ درصد بی‌پول‌ها to-do list دارند.

۶۳ درصد والدین پولدار بچه‌هایشان را مجبور می‌کنند که ماهی دو جلد یا بیشتر کتاب غیرداستانی بخوانند. ۳ درصد بی‌پول‌ها چنین عادتی دارند.

۲۳ درصد پولدارها اهل قمار هستند. ۵۲ درصد بی‌پول‌ها قمار می‌کنند.

۸۰ درصد پولدارها به دیگران زنگ می‌زنند تا تولدشان را تبریک بگویند. ۱۱ درصد بی‌پول‌ها چنین کاری می‌کنند.

۶۷ درصد پولدارها اهداف‌شان را روزی کاغذ می‌آورند. ۱۷ درصد بی‌پول‌ها از این کارها می‌کنند.

۸۸ درصد پولدارها روزی نیم ساعت یا بیشتر را به مطالعه با هدف کاری یا آموزشی می‌‌گذرانند. فقط ۲ درصد بی‌پول‌ها چنین عادتی دارند.
کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir


http://www.salamatnews.com/thumb/580/222/uploads/image_13941021436743.jpg
 چگونه می توانیم روی آینده تمرکز کنیم؟

دکتر ادوارد بنفیلد، استاد دانشگاه هاروارد، ۵۰ سال از عمر خود را به تحقیق در مورد رهبری و آینده نگری» اختصاص داد و نتیجه ی این ۵۰ سال تحقیق و پژوهش را اینطور عنوان کرد:

چشم اندازی بلندمدت» مهمترین عامل تعیین کننده موفقیت شخصی و مالی در زندگی است.

از نظر وی، چشم انداز بلندمدت» یعنی اینکه بتوانیم از چند سال قبل به آینده ای که هنوز نرسیده، فکر کنیم. یعنی اگر ما یک هدف ۵ ساله انتخاب کنیم و به این فکر کنیم که در ۵ سال بعد به این هدف رسیده ایم و تمام نتایجی که با رسیدن به این هدف ۵ ساله به دست می آوریم را تصور کنیم، در این صورت ما دارای یک چشم انداز بلندمدت ۵ ساله هستیم.

هرچقدر بیشتر به این هدف ۵ ساله فکر کنیم، در لحظه ی حال تصمیمات بهتری می توانیم بگیریم، و هر چی تصمیمات بهتری بگیریم، به همان میزان اشتباهات و مسائل موجود کاهش پیدا می کنند.

تا می توانید به این سوالات فکر کنید و روی آنها تمرکز کنید:
– ۵ سال بعد زندگی شما چطور خواهد بود؟
– کجا زندگی خواهید کرد؟
– چه کارهایی انجام خواهید داد؟
– با چه کسانی کار خواهید کرد؟
– چه سبک زندگی خواهید داشت؟
– در چگونه خانه ای زندگی خواهید کرد؟
– چه اتومبیلی خواهید داشت؟

بنابر این ساختن آینده از نگرش ما شروع می شود، اینکه چه اهدافی انتخاب کنیم، چه چشم اندازی داشته باشیم و روی چه مواردی تمرکز کنیم.
کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://www.noavard.co/wp-content/uploads/p_05-32.jpg
دشوارترین تصمیمات زندگی با چهار تست

در چه حوزه ای کار کنم؟ چه شغلی انتخاب کنم؟ در چه رشته ای تحصیل کنم؟
حتما این سوالات برای شما مطرح شده است و یا اینکه دیگران یکی از این سه سوال را از شما پرسیده اند. انصافا هم جواب دادن به این سوالات کوتاه، دشوار و گاهی اوقات جانکاه و دردناک است. زمانی که از من این سوال پرسیده می شود من از چهار تست استفاده می کنم.
چه خود با این سوال ها در حال کلنجار رفتن هستید چه اطرافیان شما، این چهار تست می تواند بسیار کمک کند.

جواب: کار/شغل/رشته ای را را انتخاب کن که از این چهار تست سر بلند بیرون بیاید:

تست یک: توانمندی، آیا در آن حوزه احساس می کنی که توانمندی ذهنی و مهارتی خاصی داری و می توانی موفق شوی. به عبارت دیگری استعداد ذاتی (و نه اکتسابی) داری. بگذارید مثال بزنم حتما دیده اید برخی ها در نواختن موسیقی بدون آن که خیلی کلاس رفته باشند مهارت دارند و برخی در نویسندگی و برخی در محاسبات و برخی در تعمیر وسایل الکترومکانیکی. آیا در آن رشته/شغل/حوزه، توانمندی ذاتی دارید؟

تست دو: علاقه مندی، آیا علاوه بر توانمندی، یک ذوق و شوق درونی در خود نسبت به آن رشته احساس می کنی؟ از خودتان بپرسید چه چیزی در درون من وجود دارد که مرا ساعت 6 صبح با اشتیاق از رختخواب بلند می کند. مثلا ممکن است من هم کلاس پیانو بروم و شما هم. ولی شما با عشق می روید و من صرفا به عنوان یک تکلیف. آیا آن حوزه کاری/تحصیلی از درون شما شعله می زند؟ این تست خیلی مهم است کاری/رشته ای/حوزه ای را انتخاب کنید که شوق و اشتیاق درونی دارید. شما قرار است حدود نیمی از زمان بیداری تان را با او بگذارنید حتی بیشتر از خانواده تان. بنابراین چیزی را انتخاب کنید که دوست دارید.

تست سه: نیازمندی، آن رشته کاری/تحصیلی باید دردی اساسی از جامعه ای که در آن زندگی می کنی را حل کند این ویژگی یک فایده اساسی دارد: شما می توانید در ازای فعالیتی که می کنید هم درآمد خوبی داشته باشید و هم حس خوبی از اینکه یک مساله از مسایل مردم را حل کرده اید. بنابراین علاوه بر اینکه روحت را سیراب می کنی، جیبت را پر می کنی.
 
تست چهار: گستره فرصت های آتی. آن رشته ای که در آن تخصص یافته ای باید فرصت های متنوع و بلندمدتی را پیش روی تو قرار دهد. اگر در یک رشته خاص متخصص باشی که فقط سه سازمان به آن احتیاج دارند و آن هم فقط دو سال، این به درد نمی خورد! در جستجوی مهارت هایی باش که اکثریت سازمان ها کمابیش همواره به آن محتاجند.

اگر دقت کنید دو مورد از این چهار تست شخصی هستند یعنی اینکه ما بهترین رشته، بهترین شغل و بهترین حوزه کاری نداریم. بلکه ممکن است مکانیک شدن برای من بهترین انتخاب باشد و آرایشگر شدن برای شما. اگر درست انتخاب کنید هم از زندگی لذت می برم هم کسب ثروت می کنید، هم احساس هویت می‌کنید و هم آزاد هستید (به خاطر اینکه افق‌های متعدد و گزینه‌های مختلف پیش روی شما همواره باز است).

سوال: ممکن است کسی بگوید نمی توانم جواب سوالات 1 و 2 را بدهم. جواب: این نشان می دهد که خودتان را به اندازه کافی نمی شناسی و البته اصلا جای نگرانی نیست. بهتر است در طول 3 الی 4 سال، چند حوزه کاری، چند مسوولیت شغلی، چند دانش تخصصی را مزمزه کنی. آنگاه خودت را بیشتر خواهی شناخت. تا آن زمان گزینه هایی را انتخاب کن که افق های پیش رویت را باز می گذارند.

تحلیل پایانی: خداوند هر کدام از ما را یکتا و ویژه آفریده است. تکرار می کنم، هیچ دو نفری در این دنیا شبیه به هم نیستند حتی پیامبران. بنابراین هر کسی باید مسیر ویژه خودش را طی کند. در این مسیر باید جرات کرد و متفاوت بود. حیف است کسی که به موسیقی عشق می ورزد آن را به خاطر جراح شدن کنار بگذارد (اگر نمی تواند هر دو را همزمان به پیش ببرد) چه اینکه شاید اگر موسیقی را ادامه می داد می توانست بیشتر از یک جراح، به دیگران زندگی ببخشد. این دنیا طراحی شده است برای آن که ما چون یک مسافر حرکت کنیم و در طول این سفر دیگرگون شویم و هر کدام از ما به گونه ای ویژه، خداوند – زیبایی، دانایی و نیکویی- را تجربه کنیم.  

کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://www.shabakeh-mag.com/sites/default/files/styles/content/public/images/main/1395/02/1463221038.jpg?itok=sYkTcUeB
چرا تصمیمات سال نو، معمولا" عملی نمی شوند؟

کمتر از 10 درصد از تصمیماتی که افراد برای سال جدید میگیرن، عملی میشن. راهکارهای علمی رفع این مشکل رو در دو مقوله بررسی می کنیم؛ یکی بحث عادات و دیگه بحث "داستان شخصی"

مردم فکر میکنن که تغییر عادات کار خیلی سختیه ولی اگر از طریق علمی پیش بریم، واقعا" این طور نیست. ما در زندگی روزمره صدها عادت داریم که حتی خیلیاشون رو یادمون نمیاد کِی ایجاد شدند. عادات، پاسخ‌های رفتاری شرطی‌شده‌ ما هستند که برای ایجاد یا تغییرشون، در هر صورت باید عادات جدیدی ایجاد کنیم. و این کار سه اصل داره:

باید از گام‌های کوچیک شروع کنیم.
 این که "از این به بعد بیشتر ورزش می کنم" یا "سالم‌تر غذا می خورم" زیادی بزرگه. به جاش می تونیم بگیم از این به بعد به جای آسانسور از پله استفاده می کنم یا توی آبمیوه‌م کلم هم اضافه می کنم.

عادات جدید رو به عادات موجود اضافه کنیم.
مثلا" الان هم هفته‌ای چند بار ورزش میرفتی، از این به بعد تصمیم میگیری 10 دقیقه "بیشتر" ورزش کنی یا هر روز صبح اولین کار به آشپزخونه می رفتی، حالا تصمیم می گیری آماده کردن آب سبزیجات رو هم بهش "اضافه" کنی.

برای شروع و حداقل هفته‌ اول، تا جایی که ممکنه گام‌های اولیه رو ساده در نظر بگیریم.
برای این که یک پاسخ شرطی (عادت) ایجاد بشه، نیاز به حداقل 3 تا 7 روز تکرار داره. در آغاز فقط مهم اینه که این مرحله حتما" انجام بشه. برای یادآوری می تونیم از کاغذهای چسبون و یادداشت نویسی برای خودمون استفاده کنیم.

اما بخش "داستان شخصی" برای ایجاد تغییرات بزرگ و بلندمدت شاید مهم‌تر باشه.
داستان شخصی تعریفی هست که از این که من چه آدمی هستم و چه چیزهایی برام مهمه، در ذهن داریم. ما بیشتر تصمیماتمون رو به طور ناخودآگاه، طوری می گیریم که با اون داستان شخصی که در پس ِ ذهنمون هست منطبق باشه. برای ویرایش این داستان، دو گام رو باید انجام بدیم:

١. داستان موجود رو به طور واقع‌بینانه بنویسیم و به طور خاص توجه کنیم که کدوم قسمتاش با اهدافی که برای سال جدید می خوایم مشخص کنیم تضاد دارن. مثلا" صادقانه بنویسیم که در شرایط پرتنش در خونه و محل کار، زیادی مضطرب می شم.

٢. داستان مطلوبمون رو بنویسیم. داستان وقتی رو بنویسیم که برای زندگی و سلامتی و زمانمون ارزش قائلیم.

این مراحل اونقدر ساده هستند که بعید به نظرمون میاد که واقعا" چنان تأثیر عمیق و مؤثری داشته باشند، ولی تحقیقات نشون دادن که حتی فقط یک بار انجام این مراحل "ویرایش داستان شخصی" میتونه تمام تغییرات مورد نظرمون رو به همراه داشته باشه.

کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir


https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRVfuAoT9BD1ygMlm_gxWJB1Jft_9wYKmIwwRJx8WNp2pgHrKTt
‍ شش لباس دور ریختنی که باید آن را در سال جدید به آتش کشید!

سال نو، فرصتی است برای پوشیدن لباس های نو و کنار گذاشتن کهنه ها
لباس ها، فقط کت و شلوار و پیراهن نیستند. لباس ها، عادت های ما هستند. می شود عادت های قدیمی و ذهنیت های کهنه را کنار گذاشت و رفتارهای جدید را تجربه کرد.
بنابراین به سراغ کمد ذهنیت ها و عادت هایتان بروید. دربش را باز کنید. کمی از آن فاصله بگیرید و از دور به آن ها خودتان نگاه کنید. شاید این لباس ها، باید دور انداخته شوند:

»» لباس انتظار برای شانس
اگر فکر می کنیم که آدم های موفق در اثر شانس به موفقیت رسیده اند سخت در اشتباهیم. کافیست زندگی هر کدام از کارآفرینان را بخوانیم موفقیت از عرق کردن و تلاش کردن و شکست خوردن به دست آمده. شانس، فرصت هایی است که یک ذهن آماده و کارکرده روی هوا می زند و نه صرفا یک انسان منتظر و خواب آلوده. خلاصه آنکه شما باید بروید در خانه شانس در بزنید و نه برعکس.

»» لباس کمال‌گرایی افراطی
کمال‌گرایی افراطی یعنی من باید در یک موضوع/زمینه/حوزه، به 100% برسم اگر نرسم باید آن را کنار بگذارم. لباس جدید می تواند این باشد: فقط یک پله بیشتر با گام های استوار.

»» لباس اهداف حقیر و مبتذل
این عادت فکری باعث می شود که هدف گذاری های کوچک یا مبتذل انجام دهیم. مثلا اگر در سبد اهدافمان فقط خانه و مدرک و شهرت است، یک جای کار ایراد دارد، انسان بودنِ انسان به داشتن اهداف فرافردی و فراخانوادگی است. به جایش عادت اهداف فراگیر را جایگزین کنید. بزرگ باشید و جهانی بیاندیشید. در جهان امروز که شبکه های اجتماعی در دسترس ماست برای آن که در سطح جهانی عمل کنیم، همه چیز آماده است.

»» لباس دروغ
دروغ روح آدمی را متلاشی می کند، لابد می پرسید چگونه؟ دروغ باعث می شود بین گفتار و باور شکاف بوجود بیاید. تکرار آن باعث می شود که این شکاف به سایر ارکان وجود آدمی نیز سرایت کند اما جمله شکاف بین گفتار و عمل (که می شود خیانت و عدم انجام تعهدات) و شکاف بین باور و گفتار (که می شود دو رویی) و شکاف بین . دروغ سرآغاز متلاشی شدن روح است. لباس صداقت را بر جان خود بپوشانیم.

»» لباس تکرار دیگران و تقلید
پوشیدن این لباس باعث می شود که هر چه بیشتر شبیه به دیگران شویم. خودمان نباشیم بلکه دیگران را زندگی کنیم. باید جسور بود. لباس تقلید را درید و خودمان برای خودمان تصمیم گیری کنیم. خداوند هر کدام از ما را به صورت یکتا و تکرار نشدنی خلق کرده است.

»» لباس ترس از شکست
شکست ناشی از زمین خوردن نیست. وقتی شکست می‌خوریم که هیچ‌وقت بلند نشویم. ریسک نکردن بزرگ‌ترین ریسکی است که می‌توانیم انجام دهیم. بنابراین در سال جدید، چند تجربه جسورانه برای خودمان تعریف کنیم. حتی اگر در آن ها موفق نشدیم، موفق شده ایم که ترس از شکست را در خودمان بکشیم.

»» و عینک نقطه ضعف
علاوه بر آن شش لباس، در کمد لباس تان ممکن است عینک نقطه ضعف هم باشد آن را بیابید و بشکنید و دور بریزید. همه‌ ما نقاط ضعفی داریم. اما توجه به نقاط ضعف باعث می شود که نقاط قوت خود را نبینیم. سال جدید را بگذارید سال تمرکز بر نقاط قوت. بپرسید با توجه به نقاط قوتم چه کاری می توانم انجام دهم؟

✅فراموش نکنیم، این جان آدمی است که باید نو شود و نو بماند و گرنه تحویل سال جز گردش ایام و چرخش زمین نیست. از همین روست که گفته اند: نوروز بمانید که نورزو شمایید! از روی این جمله آخر رد نشوید. 30 ثانیه تامل کنید. نوروز هدیه خداوند به ماست و نوشدن و نو ماندن هدیه ما به اوست.
کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir





http://55online.ir/uploads/news/JjA1bQIO55LVTwnd2ToSZc9_pQ_Ses5hWuFKrHbb9Vf4X.0,,17171702_303,00.jpg.secure
هوش پول‌ساز چیست

 هوش پول‌ساز مجموعه‌ای از مهارت‌هاست که به به‌دست آوردن پول بیشتر منجر می‌شود. بخشی از این هوش، ذاتی و بخش مهمی از آن اکتسابی است. بخش‌های ذاتی این هوش چندان قابل تغییر نیست مانند قدرت حافظه»، اما بخش‌های اکتسابی آن می‌تواند به عنوان مهارت فراگرفته شود.

 مولفه‌های اکتسابی هوش پول‌ساز عبارتند از:

- خیال‌پردازی : 
 افرادی که خیال‌پردازی بیشتری دارند احتمال بیشتری وجود دارد بتوانند یک کار و ایده جدید خلق کنند. بسیاری از ایرانی‌ها قدرت خیال‌پردازی خوبی دارند؛ اما تنها افراد معدودی به آن اهمیت می‌دهند و بیشتر بی‌تفاوت از کنار آن می‌گذرند. حتی بسیاری از افراد آن را چیز بدی می‌دانند! تفاوت افراد موفق در این است که به خیال‌پردازی‌هایشان جامه عمل می‌پوشانند. .

- خلاقیت
یکی از مهم‌ترین مولفه‌های هوش پول‌ساز خلاقیت است. روزگاری برای کسب درآمد بالا چندان به خلاقیت نیاز نبود اما امروزه با افزایش جمعیت و رقابت در زمینه‌های مختلف شغلی و اجتماعی، نیاز به این ویژگی بیشتر احساس می‌شود.  بیشتر افرادی که در موقعیت شغلی با حقوق ثابت قرار می‌گیرند، خلاقیت خودشان را از دست می‌دهند و تنها زمانی انسان وادار به استفاده از قابلیت‌های عالی ذهنش می‌شود که در شرایط سخت قرار بگیرد. .

- علاقه
اگر به کاری اشتغال دارید که علاقه‌ای به انجام آن ندارید، هم‌اکنون از آن کار دست بکشید!. وقتی از کاری که به آن علاقه ندارید، دست می‌کشید، تمام انرژیتان صرف یافتن راهی برای یافتن شغل مورد علاقه‌تان می‌شود و جالب اینجاست که تمام ذهنتان درگیر این می‌شود که چه کاری برایتان مناسب‌تر است. شغل ابزاری است برای رشد کردن انسان، نه فقط یک امنیت مالی سطح پایین برای اسارت انسان.

- جسارت
این ویژگی افرادی است که ترس‌هایشان را شناخته و بر آن غلبه کرده‌اند. ترس‌ها بزرگ‌ترین موانع رهایی و پیشرفت انسان هستند. انسان‌های بزرگ با ترس‌هایشان مواجه می‌شوند و انسان‌های ضعیف از آن فرار می‌کنند.

- تمرکز
حال که هدفتان را مشخص کرده‌اید کافی است بر آن متمرکز شوید. مانند ذره‌بینی عمل کنید که اشعه خورشید را بر نقطه‌ای جمع و قدرت و حرارت آن را چندین برابر می‌کند. به عوامل مزاحم اجازه ندهید به ذهنتان وارد شوند. تمام ابزار لازم برای رسیدن به هدفتان را جمع‌آوری کنید و تا رسیدن به هدف دست از تلاش برندارید. از تجربه‌هایتان پله‌هایی برای بالارفتن بسازید و هرگز از شکست خوردن نترسید.
کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://digiato.com/wp-content/uploads/2016/10/nuTonomy-one-w600.jpg
داستان راننده تاکسی در سنگاپور

شش سال پیش به یه راننده تاکسی در سنگاپور، یه بیزینس کارت دادم تا طبق آدرس ، منو به جای خاصی برسونه.
راننده در آخرین نقطه، دور یه ساختمان پیچید. تاکسی متر یازده دلار نشون می داد اما او فقط  ده دلار گرفت. 
بهش گفتم هنری! تاکسی مترِ تو یازده تا نشون می ده  چرا ده  تا حساب کردی؟
او پاسخ داد: "آقا، من یه راننده تاکسی هستم، در واقع باید شما رو مستقیم به مقصد می رسوندم. از آنجا که محل دقیق رو بلد نبودم، مجبور شدم دور ساختمان بگردم. اگه مستقیم آورده بودمت، می شد ده دلار."
سپس ادامه داد: "سنگاپور یه مقصد جهانی جهانگردیه و آدمای زیادی برای سفر های سه چهار روزه میان اینجا. بعد از رد شدن از بخش گمرک و مهاجرت، اولین تجربه معمولا راننده تاکسیه، و اگه این تجربه خوب نباشه، سه چهار روز باقیمانده هم دلچسب و شیرین نخواهد بود."

او گفت: "جناب، من راننده تاکسی نیستم، من سفیر ملت سنگاپور هستم، یک سفیربدون پاسپورت دیپلماتیک !"

به نظرم، او احتمالا تا بیش از کلاس هشتم درس نخونده بود،اما در نظر من او یه آدم حرفه ای بود و رفتارش سرافرازی و غرور در عملکرد و شخصیت رو منعکس کرد.

اون روز فهمیدم یه آدم برای اینکه حرفه ای باشه، به بیش از صلاحیت ها و مدارک حرفه ای نیاز داره.
در یک جمله، این حرفه ای بودن همراه با رفتار و ارزش های انسانیه که تفاوت ها رو مشخص می کنه!
دانش، مهارت، پول، تحصیلات، همه بعد از اون میاد. اول از همه، ملاک، ارزش های انسانی، صداقت، و درستیه.

حرفه ای گری به کاری نیست که داری انجام میدی، بلکه به اینه که اون کار رو چگونه انجام میدی.
کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://www.funyfaz.ir/wp-content/uploads/%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%A8%DA%86%D9%87-%D9%BE%D9%88%D9%84%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-2.jpg
‍ پولدارهای ایران چه شغل‌هایی دارند؟


جراحان پلاستیک در صدر:
دکتر فوق تخصص جراحی پلاستیک و دکتر متخصص قلب در سال هشت میلیارد تومان درآمد دارند. البته ارقامی که در این گزارش به آنها اشاره می شود متوسط درآمد سالیانه در سال 93 است.

فوتبالیست ها هم از قلم نمی افتند:
حدس شما کاملا درست است. حتی مطمئنیم که خیلی ها در ذهن شان رتبه یک را به این شغل اختصاص می دادند اما خب واقعیت این است که فوتبالیست و مربی (البته از نوع درجه یک آن) در رتبه بعدی قرار دارند و جایگاه دومین شغل پردرآمد در ایران را به دست آورده اند.

رقابت تنگاتنگ سه شغل:
 رتبه سوم و چهارم و پنجم در این جدول به سه شغل متفاوت از هم و جالب تعلق می گیرد. شغل هایی که هیچ قرابتی با یکدیگر ندارند. متوسط درآمد یک دندانپزشک که فوق تخصص دارد با یک طراح لباس عروس و یک مدرس کنکور زیست شناسی به یک اندازه است. متوسط سالیانه آنها یک میلیارد و دویست میلیون تومان است و آنها جزو پردرآمدترین افراد در ایران هستند.

چه کسی گفته در هنر پول نیست؟
 رتبه بعدی هم به هنر تعلق می گیرد. البته بهتر است از فضای میلیاردی خارج شوید. درآمد یک بازیگر درجه یک در سال، هشتصد میلیون تومان تخمین زده شده است.

تعمیرکارها را فراموش نکنید:
رتبه های هشتم و نهم و دهم هم جالب اند. البته یکی از آنها ممکن است خیلی بیشتر شما را متعجب کند. تعمیرکاران خودرو با درآمد سالیانه 600 میلیون تومان جزو 10 شغل پردرآمد در ایران هستند. تعمیرکاران که در ذهن بیشتر ما افرادی زحمتکش با دست ها و لباس های روغنی بوده اند حالا یکباره تغییر شکل می دهند. آنها ماهیانه پنجاه میلیون درآمد دارند و با مدرسان کنکور ارشد و مهندسان و دکترهای کارخانه های صنعتی در یک رده قرار می گیرند.
*خلاصه ای از یك پایان نامه دكترا

کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://www.mazyarmir.com/wp-content/uploads/2016/09/n00001369-s.jpg
چگونه در یک همایش سخنرانی کنیم ؟

یکی از دغدغه های سخنوران در همایش، اجرای سخنرانی خوب و کارآمد در همایش برای حضار می باشد. فراهم نمودن مقاله و متن سخنرانی عالی بدون ارائه سخنرانی خوب از ارزش محتوا و مطالب خواهد کاست فلذا در ذهن داشتن برخی موارد در طی سخنرانی اامی می باشد.در اینجا برخی نکات که در نحوه سخنرانی می بایست در نظر داشته باشید را بیان می نماییم.
سخنرانی خوب
هنر سخنرانی شما و در واقع در یک سخنرانی خوب می بایست 51% از سخنرانی شما دربردارنده مطالب نشاط آور باشد و 49% مابقیه صرف بیان محتوای سنگین باشد. منظور از مطالب نشاط آور جوک و یا لطیفه نمی باشد بلکه بیان متن سخنرانی در قالب ادای کلمات پرشور باشد که سخنرانی شما را به یک فعالیت لذت بخش تبدیل نماید.
متن سخنرانی
این نکته را به یاد داشته باشید که صندلی در محدود زمانی مشخص به منظور سخنرانی در همایش به شما اختصاص داده می شود فلذا حداکثر تلاش خود را در نحوه نوشتن متن سخنرانی و القای مطالب مورد نظر خود به حضار نمایید. به نحوه نوشتن متن سخنرانی توجه داشته باشید.

به منظور درک بهتر مطالب، اسلایدهایی را در جلسه سخنرانی خود فراهم نمایید. توجه داشته باشید که از فونت بزرگ و مناسب استفاده نمایید تا حضار دید کافی بر متن سخنرانی شما داشته باشند و از درج مطالب بسیار در اسلایدهای خود بپرهیزید. زیرا موجب می شود که ذهن حضار تنها متوجه مطالب اسلاید شود و از شنیدن گفته های شما غافل شوند.

نحوه شروع سخنرانی در همایش
در نحوه شروع سخنرانی خود دقت داشته باشید و سخنرانی خود به مانند تبلیغات نگاه نمایید. هدف شما جذب مخاطب برای خواندن متن سخنرانی شما می باشد پس بنابراین وظیفه شما ایجاد انگیزش در کاربر با بیان روشن موضوع مسئله می باشد. اگر متن سخنرانی شما دربردارنده آزمایشاتی می باشد می توانید از گراف ها و نمودارهایی بدین منظور استفاده نمایید.

مثال ها و موارد ساده ای را برای حضار بیان نمایید و فرصت کافی را برای آنها به منظور هضم مطالب فراهم نمایید و حتی در صورت نیاز امکان دانلود مطالب و یا صدای سنخرانی را در بستر وب سایتی فراهم نماید. پیشنهاد می شود که پیش از شروع سخنرانی، تمرینی را در جهت نحوه اجرای سخنرانی در همایش داشته باشید. در نظر داشتن این موضوع در صورتی که پیش از این سخنرانی های قابل توجهی نداشته اید ضروری می باشد. متن سخنرانی خود را با سرعتی آهسته و تند صدایی که برای حضار شنوا باشد و به دور از یکنواختی، بخوانید.

 کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/94-05/26/farhangnews_140467-402677-1439800306.jpg


حتما تا حالا این جمله را زیاد شنیده اید: خارج از چارچوب فکر کنید! معنی این جمله این است که پیش فرض ها و پیش دانسته ها را کنار بگذارید و مرزها را بشکنید .اما ظاهرا حتی از نظر فیزیکی هم این جمله معنا دارد.

به نوشته آکادمی تفکر، پژوهشگران دانشگاه میشیگان از دانش آموزان خواستند تا چند مسئله را حل كنند درحالی كه یكبار داخل یك اتاقك مقوایی با ابعاد محدود نشستند و بار دیگر خارج از آن. البته در زمانی كه دانش آموزان داخل اتاقك مقوایی بودند احساس تنگی نمی كردند. نتیجه این بود كه وقتی دانش آموزان در خارج از چارچوب (اتاقك مقوایی) بودند بهتر توانستند مسایل را حل كنند.

در آزمایش دوم، دانش آموزان را در حالیكه یكبار آزادانه و باردیگر در یك مسیر مشخص و تعیین شده راه می رفتند، اقدام به حل مسئله كردند. نتیجه این بود كه در حالت راه رفتن آزادانه، دانش آموزان دارای تفكر واگرای بیشتری بودند. تفكر واگرا، شرط لازم برای تفكر خلاق است.
بنا به عقیده پژوهشگران، چنانچه محیط های آموزشی و كاری دارای چاردیواری های كمتری بوده و از سالن ها و فضاهای بازتری استفاده شود، توان خلاقیت دانش آموزان و كارمندان افزایش می یابد.

نتیجه گیری و پیشنهاد

اگر کمی به دستاوردهای فکری خود فکر کنیم، به تجربه نیز درخواهیم یافت که فضای فیزیکی کاملا بر نحوه تفکر ما موثر است. شاید به همین خاطر باشد که بسیاری از ثروتمندان و مدیران بخشی از گفتگوهای خود را در فضاهایی باز مانند زمین گلف انجام می دهند و جالب اینجاست که ایده برخی از کسب وکارهای موفق در زمین گلف استارت خورده است.

در همین راستا پیشنهاد می شود این چهار راهکار را تجربه کنید: دو تایش برای زندگی شخصی و دو تایش برای محیط کاری تان:

زندگی شخصی:
1- هر از چند گاهی تا مکان های مرتفع پیاده روی کنید و در حین پیاده روی فکر کنید و مدتی از آن جا به پایین و دور دست بنگرید و در راه بازگشت دوباره فکر کنید و اگر به ایده ای رسیدید صدای خود را ضبط کنید.
2- اتاق نشیمن و خواب خود را برانداز کنید شاید ما پول نداشته باشیم که یک اتاق بزرگ و زیبا و با پنجره هایی بزرگ رو به دریا داشته باشیم اما می توانیم از چراغ های نورانی تر، رنگ های شادتر و خلاقانه تر و تصاویر الهام بخش تراستفاده کنیم.

محیط کاری: 
1- هر چند وقت یک بار مکان جلسات خود را تغییر دهید. آن را در بیرون سازمان برگزار کنید. حتما مکانی را انتخاب کنید که سقف بلندی داشته باشد و پنجره های بزرگ رو به بیرون با یک افق دید بسیار مناسب و جایی برای راه رفتن، قدم زدن و گفتگوهای غیر رسمی. گاهی اوقات با تغییر مکان، فضای فکری عوض می شود.
2- سه فاکتور اتاق جلسات خود را مجدد بررسی کنید: آیا اتاق شما به اندازه کافی نور دارد؟ آیا رنگ اتاق شما مهیج و خلاق است یا مرده و بی روح؟ آیا تصاویری که در اتاق جلسات هست به اندازه کافی جذاب، انرژی بخش و الهام بخش است؟  ما ممکن است برای ویدئو پرژکتور، صندلی و میز اتاق جلسات میلیون ها خرج کنیم بد نیست اندکی از هزینه را به سرمایه گذاری در تغییر فضای فیزیکی تخصیص دهیم.
 کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://www.beytoote.com/images/stories/psychology/ra4-5856.jpg
پیشنهادهای بی شرمانه و نامطلوب و مهارت استراتژیک نه گفتن

چه شما یک سرمایه گذار باشید چه مسوول خرید مایحتاج خانه. چه رییس جمهور باشید چه رییس مدرسه. مهارت استراتژیکی وجود دارد به نام "نه گفتن" که باید حتما آن را بیابید. تمرکز استراتژیک فقط حاصل انتخاب نیست بلکه حاصل کنار گذاشتن گزینه های نامناسب ولو جذاب نیز هست.
بارها شده است که به ما پیشنهادهایی شده است که آن پیشنهادها را دوست نداشته ایم و حتی بی شرمانه می دانسته ایم اما به ناچار بله گفته ایم.
همکارتان که با وی رو دربایستی دارید پیش شما می آید و شما را به یک میهمانی شبانه دعوت می کند شما نه محیط آن میهمانی را می پسندید و نه از رخدادهایی که در آن میهمانی مانند مصرف مواد مخدر دل خوشی دارید.
درخواست یک دوست برای تقلب رساندن در یک امتحان حساس
درخواست برای سرمایه گذاری صوری در یک حوزه غیرسود ده
پیشنهاد مصرانه برای پذیرش یک مسوولیت جدید که اصلا در آن تخصصی ندارید.
پیشنهاد همکاری در یک معامله کثیف از طرف یک دوست قدیمی

نتیجه گیری:
برای رهایی از پیشنهادهای بی شرمانه و نامطلوب 5 تکنیک ساده معرفی می شود:

1- تمرکز بر کاری دیگر: پیشنهاد خوبیه اما الان زمان خوبی نیست چرا که من متمرکز بر کار دیگری هستم. چطور است که ما در زمان  X در این مورد صحبت کنیم.
خیلی پیش می آید که شما در میان انجام کاری هستید که ناگهان درخواستی از شما میشود. اول، به او این اجازه را بدهید که دریابد الان زمان خوبی نیست” چرا که شما در حال انجام چیزی هستید. دوم، با پیشنهاد زمانی دیگر به او بفهمانید که شما مشتاق به کمک هستید. از این طریق، او احساس بدی نخواهد کرد. با این کار، شما مستقیما نه نگفته اید و احتمالا تا زمان X، مشکل طرف هم حل شده است.

2- خرید زمان: اجازه بده ابتدا درباره آن فکر کنم، تا فردا [یا یک زمان مشخص دیگر] خبرت می کنم.
یکی از موانع نه گفتن به دیگران خجالت از نه گفتن رو در رو است. اگر می خواهید به دیگران نه بگویید این یک روش عالی است. فردا می توانید تلفنی، اس ام اسی و یا ایمیلی ضمن توضیح موقعیت خود به او نه بگویید. این جوری خجالت کمتری می کشید. این راه خیلی کاربردی و هوشمندانه است.

3- گزینه ذهنی: ممنون از پیشنهادت، این رو به عنوان یک گزینه در ذهنم نگه خواهم داشت.
در این حالت شما نه %100 رد می کنید و نه %100 تایید. این رو به عنوان یک گزینه حفظ می کنید تا بعدا اگر نظرتان تغییر کرد آن پیشنهاد/درخواست را رد یا تایید کنید. در ضمن به طرف مقابل هم هیچ قولی نداده اید و هیچ انتظاری ایجاد نکرده اید در عین اینکه سرخورده هم نمی شود.

4- فرد جایگزین: من بهترین فرد برای کمک در این مورد نیستم. برای اینکه . و چرا از فلانی در این مورد درخواست نمیکنی؟
یکی از بهترین روش ها برای نه گفتن معرفی یک راه حل دیگر به جز خودتان است. این توضیح کمک می‌کند که طرف مقابل بفهمد شما به دلایل حرفه ای و منطقی وارد این کار نمی شوید.
مثلاً کسی از شما درخواست م کرده، شما هم وقت ندارید به جای اینکه فقط بگویید نه بگویید: من مشاور خوبی در این زمینه نیستم اما فلان سایت یک مطلب خیلی خوب در این مورد داره که حتما پیشنهاد می کنم بخونیش در ضمن این موسسه نیز خدمات مشاوره رو می ده و یه کتاب خوب هم .

5- تاریخچه موضوع: قبلا هم فلانی و فلانی هم این پیشنهاد رو داده بودند یا این درخواست رو کرده بودند اما من .
این هم یکی از روش های خوب است. شما به جای اینکه مستقیماً بگویید نه، تاریخچه موضوع را میگویید و مشخص میکنید که چرا با این پیشنهاد یا درخواست نه اکنون که از دیرباز مخالفید و چرا درخواست های قبلی شبیه به این را رد کرده اید. خود طرف به این جمع بندی میرسد که جواب شما نه است.
 
سخن پایانی
مهم ترین مانع ذهنی ما این است که فکر می کنیم نه گفتن به معنای بی ادبی است. اگر این مانع ذهنی را کنار بگذاریم و هوشمندانه از تکنیک های بالا استفاده کنیم آنگاه زمان و تمرکز بیشتری برای کارهای مهم ترمان خواهیم یافت.
 کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir





http://panel.techbook.ir/Content/transformedimages/3963/780x390.jpg
۳ درس آموزنده از نحوه ی تفکر کارآفرینان موفق

۱- کارآفرینان موفق به خوبی می دانند که توجیه کردن نتیجه ای ندارد

توجیه کردن و بهانه آوردن جلوی پیشرفت را می گیرد. کارآفرینان موفق این را متوجه می شوند که این کار تا چه حد می تواند زیانبار باشد. به همین دلیل برای شناسایی موقعیت های آسیب زای اینچنینی نهایت دقت را به خرج می دهند. آنها برای کنترل آگاهانه ی مشکلات و مسائل تمام تلاش خود را به کار می گیرند، از مشکلات فرار نمی کنند و تقصیر را به گردن دیگران نیز نمی اندازند.

وقتی همه چیز طبق برنامه پیش می رود، اجتناب از پرداختن به مشکلات کار سختی نیست؛ به ویژه اگر کوتاهی از سوی خودتان بوده باشد. انتقال شفاهی یکی از قدرتمند ترین انواع بازاریابی است و به همین دلیل است که توجیه می تواند حسن شهرت شما را به کلی از بین ببرد. اجازه ندهید توجیه در کسب و کارتان جایی داشته باشد. به یاد داشته باشید که موانع با بی توجهی و تظاهر به اینکه مشکلی وجود ندارد از میان برداشته نمی شوند.

۲- آنها شکست را به عنوان یک تجربه ی ارزشمند زندگی می پذیرند

کارآفرینان موفق این را درک می کنند که شکست درس های بی نهایت ارزشمندی به انسان می دهد؛ به همین دلیل به جای آنکه جا بزنند سعی می کنند از شکست های خود درس بگیرند. آنها شکست را نشانه ی تداوم رشد در زندگی شخصی و حرفه ای می دانند.

اگر در مسیر کارآفرینی با هیچ شکستی مواجه نشده اید معنایش این است که آنقدر که باید کاری از پیش نبرده اید. اگر بدون هیچ مشکلی به تمام اهدافی که برای خود تعیین کرده اید می رسید، اهدافتان به اندازه ی کافی بلندپروازانه انتخاب نشده اند. اهدافی که برای خودتان در نظر می گیرید باید آنقدر بزرگ باشند که شما را به زحمت بیندازند. این زحمات را به فال نیک بگیرید و هیچ گاه به خودتان مغرور نشوید.

۳- آنها بیش از هر چیز دیگر برای زمان خود ارزش قائل می شوند

کارآفرینان موفق برای زمان بیشتر از پول ارزش قائل می شوند. آنها به خوبی می دانند که زمان تنها چیزی است که اگر از دست برود دیگر نمی توان آن را پس گرفت و یا زمان بیشتری به دست آورد. آنها با نه» گفتن به چیزهایی که در این مسیر سودی برایشان ندارد از زمان خود بیشترین بهره را می برند. کارآفرینان موفق از ارزش بی بدیل زمان به خوبی آگاهند و از اتلاف آن جداً حذر می کنند.

زمان ارزشمندترین دارایی شماست. اطمینان حاصل کنید مطابق با ارزشی که دارد با آن رفتار می کنید. این موضوع در دنیای کسب و کار یعنی نه» گفتن به جلسات و فرصت هایی که به درد کسب و کار شما نمی خورند. یعنی به هر چیزی که ظاهر جذابی داشت اجازه ندهید شما را از مسیر اصلی خود منحرف کند. یعنی روی چیزی تمرکز کنید که به برداشته شدن قدم بعدی تان کمک کند.

یکی از دلایلی که شما را به راه اندازی کسب و کارتان ترغیب کرده احتمالاً آزادی حاصل از آن بوده است. این آزادی به شما اجازه می دهد تمام لحظات خود را به انجام کارهایی بپردازید که برایتان اهمیت دارند. به یاد داشته باشید، این کسب و کار شماست که باید جای خود را در زندگی تان پیدا کند، نه برعکس. زندگی شما باید بر کسب و کارتان مقدم باشد و این یعنی باید برای وقت خود ارزش قائل باشید.

شما می توانید کسب و کار و زندگی مورد علاقه ی خود را بسازید. همه چیز از افکار شما آغاز می شود. هر روز ذهن خود را با محتوایی تغذیه کنید که انگیزه ی لازم برای بهترین عملکرد را به شما می دهد. از افراد و موقعیت های نامناسب و سمی که ذهن شما را با تردید و ترس پر می کنند دوری کنید

سعی نکنید ادای کارآفرین های موفق را در بیاورید. روی همان چیزی تمرکز کنید که باعث منحصر به فرد شدن خودتان می شود و تحقیق کنید ببینید مشتریان و مشتریان راغب شما به چه چیزی بهتر واکنش نشان می دهند. مدل سازی از روی موفقیت اشکالی ندارد، اما مدل سازی با کپی کاری تفاوت دارد. از دانش متعارف پیروی کورکورانه نکنید؛ سعی کنید متفاوت بیاندیشید. خود را تسلیم توجیه نکنید، از شکست هایتان درس بگیرید و به ارزش زمان واقف باشید
 کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://s4.img7.ir/I52Bq.jpg
پدیده قلاب ذهنی و تاثیرات آن در زندگی و بیزینس ها و سرمایه گذاری ما

پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیكی یك دبستان خرید. یكی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این كه مدرسه ها باز شد.
در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی كلاس‌ها سه تا پسر بچه در خیابان راه افتادند و در حالی كه بلند، بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی را كه در خیابان افتاده بود شوت می‌كردند و سر و صدای عجیبی راه انداختند
این كار هر روز تكرار می شد و آسایش پیرمرد كاملاً مختل شده بود. این بود كه تصمیم گرفت كاری بكند
روز بعد كه مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا كرد و به آنها گفت
بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از این كه می‌بینم شما این قدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. من هم كه به سن شما بودم همین كار را می‌كردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بكنید. من روزی 1000 تومن به هر كدام از شما می دهم كه بیایید اینجا و همین كارها را بكنید
بچه ها خوشحال شدند و به كارشان ادامه دادند. تا آن كه چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغ شان آمد و گفت
ببینید بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی‌تونم روزی 100 تومن بیشتر بهتون بدم
از نظر شما اشكالی نداره
بچه ها گفتند
صد تومن!
اگه فكر می‌كنی ما به خاطر روزی فقط 100 تومن حاضریم اینهمه بطری نوشابه و چیزهای دیگه رو شوت كنیم، كور خوندی. ما نیستیم و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد

تحلیل راهبردی برای تصمیم گیری استراتژیک و سرمایه گذاری هوشمند:

ذهن ما در مقابل اولین پیشنهادها (هر چه باشد) قلاب می شود و لنگر می گیرد. پیشنهاد اول/حقوق اول/گزینه اول/کاندیدای اول هر چه باشد، آن می شود معیار و سپس پیشنهادها/حقوق ها/گزینه و کاندیداهای بعدی را با آن می سنجیم. به این می گویند پدیده لنگرگیری که در حوزه استراتژی و سرمایه گذاری بسیار کاربرد دارد.
به همین خاطر است که ممکن است اگر به هر دلیلی گزینه اول یا پیشنهاد اول را از دست بدهیم، گزینه بعدی با آنکه بالذات و مستقلا جذاب و منطقی است (دریافت روزی 100 تومان برای سر و صدا کردن)، ولی چون آن را به صورت ناخودآگاه با گزینه اول (قبلی) بررسی می کنیم، آن را نپذیریم. بنابراین گاهی اوقات ما گزینه های خوب و منطقی را از دست می دهیم چرا که ذهن ما دچار خطای لنگرگیری شده است.
چه باید انجام داد؟ گزینه‌ها و پیشنهادها را صرفاً بر مبنای اهداف خود و خالص منفعت (مجموع منافع منهای مجموع هزینه‌ها) بررسی کنیم.
 کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://dl.digiyaar.com/2016/12/unnamed-file1-650x372.jpg
 چرا تعداد سرمایه گذاران خبره تا این حد اندک است

همانطور که مایکل جردن، با هردو دست خود توپ را شوت می کند و دریبل می زند و یا لئورناردو داوینچی می توانست با هر دو دست خود همزمان بنویسد، سرمایه گذاران خبره نیز می توانند از هر دو روش استفاده کنند و دقیقاً به این دلیل که می توانند در هر دو جهت مخالف از دیگران پیشی بگیرند.

پرفسور (ام.سیکزنت میهالی) از طریق تحقیقی دربارۀ نبوغ خلاق در دانشگاه شیکاگو، دریافت که : توانایی استفاده از هر دو جهت، مهمترین عاملی است که نبوغ فرد را نشان می دهد.

پیچیدگی » ویژگی است که، شخصیت های نابغه را از دیگران متمایز می کند. منظور این است که آنها برخی گرایش های تفکری و عملکردی را نشان می دهند که در بیشتر مردم از هم تفکیک شده اند به گونه ای که هر کدام از آن ها، نه فقط یک "فرد" بلکه "مجموعه ای از "افراد" هستند. مثل رنگ سفید که همه طیف های رنگ را در خود دارد، آن ها نیز می خواهند تمام توانمندی های بشری را در خود گرد آورند.

این ویژگی ها در همۀ ما یافت می شود، اما معمولاً به ما یاد داده اند که تنها یک قطب از تفکر منطقی را در خود توسعه دهیم. ممکن است در طول زندگی، بخش فعال و رقابتی وجود خود را پرورش دهیم و بخش همیارانه را نادیده بگیریم یا از رشد آن جلوگیری کنیم. وقتی در بارۀ این مطلب با گروه ها صحبت می کنم، نگاهی طنز آمیز به این موضوع دارند. اصطلاحی هست که می گوید : " خوب؛ این موضوع پیش از آنچه فکرش را می کردم نیاز به تأمل دارد."

کسانی که دارای تفکر منطقی، خطی و مبتنی بر جزئیات هستند، در مقابل متفکرانی که شیوۀ آنها خلاقیت، دریافت شهودی و تصویر بزرگ است، قرار می گیرند. هر دو نوع تفکر ارزشمند هستند، اما مهارت داشتن در هر دوی آنها کار دشواری است و مهارت داشتن در هر دوی آن ها به طور همزمان به طور کلی غیرممکن است.

معمولاً هر کدام از ما نوعی از تفکر را ترجیح می دهد، درست مثل چپ دست بودن یا راست دست بودن؛ مردم در بدو تولد، یک دست یا یک نوع اندیشیدن را به نوع دیگر ترجیح می دهند. این در حالی است که ما معمولاً دربارۀ دست های مان  فکر هم نمی کنیم؛ ما صرفاً چک ها را با همان دست همیشگی» امضا می کنیم.

راهی وجود دارد که می توان از آن طریق این دو روش مختلف اندیشیدن، یعنی مشاهده و خلاقیت را در عرصه سرمایه گذاری به کار برد.
سرمایه گذاران خبره نیز باید بتوانند در استفاده از توانایی های هر دو سمت مغز خود به صورت یکسان مهارت کسب کنند. آنها باید تمام 8 سیلندر خود را روشن کنند. این هم شیوه دیگری است برای بیان اینکه باید در پیچیدگی » استاد شوند.
شرلوک هولمز می گفت : هنر منحصر به فرد من در کسب دستاورد های کارآگاهی نتیجۀ به کارگیری هم زمان واقعیت و تصور است. »
 کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir



http://s4.img7.ir/0866J.jpg
تراژدی خفگی در کوچه بن بست در شهری پر از آزادراه

بگذارید با یکی دو مثال آزاردهنده شروع کنم
اینفوسیس یک شرکت هندی گمنام در سال 1981 و تنها با شش کارمند تاسیس شد. امروز که این مطلب را در انتهای سال 2016 برای شما می نویسم 190 هزار کارمند از 129 کشور دارد!  جزو 8 شرکت‌برترخدمات‌فناوری‌اطلاعات دنیاست. درآمدی حدود 10 میلیارد دلار دارد و از طریق شش بازار سهام مختلف در دنیا تامین مالی می کند! تصورش را بکنید این شرکت توانسته است از 129 کشور دنیا، سرمایه انسانی جذب کند.

کشوری هست که در آن فوتبال ورزش اول نیست. هیچکس این کشور را به فوتبال نمی شناسد. اما بیشترین توپ های دست دوز درجه اول فوتبال دنیا را این کشور تولید می کند. رونالد و مسی هر دو پاهایشان با توپ های ساخت این کشور معجزه می کنند. این کشور یاد گرفته است که با دنیا کار کند. فوروارد اسپورتز از کشور پاکستان آموخته است که با اکثر شرکت های معروف دنیا از جمله آدیداس کار کند.

این دو مثال را زدم که فکر نکنید فقط کشورهای پیشرفته جهانی عمل می کنند. جهان، جهانی شده است. این جمله یعنی چه؟ سرمایه، محصولات، خدمات، ایده ها، نیروی انسانی و دانش فنی از مرزها عبور می کنند. حتی کشاورزی هم دیگر بین المللی شده است. چین، کره و برخی کشورهای عربی در سرزمین خود کشاورزی نمی کنند.

اما متاسفانه ایران نه بواسطه تحریم های اقتصادی بلکه به واسطه محدودیت های ذهنی، در کوچه بن بست گیر افتاده است. ایران پر از پتانسیل های جهانی است اما این پتانسیل ها جهانی نشده است.

چرا می گویم محدودیت های ذهنی؟ بگذارید برای شما مثال دیگری بزنم: فکر می کنید که رییس کل بانک مرکزی انگلستان از چه کشوری است؟ خوب بدیهی است که چنین پستی را به هیچ کس جز یک انگلیسی نمی دهند اما ریاست کل بانک مرکزی این کشور را به یک اجنبی سپرده اند: یک کانادایی. دقت کنید ما داریم راجع به انگلستان صحبت می کنیم. کشوری که مهد صنعت مالی و همچنان پیشرو جهان در صنعت مالی و بانکداری است. آنها آموخته اند که باید جهانی عمل کنند. حالا این رفتار را مقایسه کنید با استخدام یک مربی خارجی برای یکی از تیم های ورزشی ما. مثلا فکرش را بکنید که بخواهند مدیر عامل ایران خودرو را یک خارجی بگذارند. اگر رییس جمهور استیضاح نشود حتما وزیر صنعت استیضاح می شود.

خب بلافاصله به ذهن ما می رسد که دولت باید کاری کند که کشور ما نیز بین المللی و جهانی عمل کند. دولت ناتوان تر و گرفتارتر از آن است که بتواند چنین کند. بهترین راهکار آن است که تک تک ما و سازمان ها و شرکت ها مسیر جهانی شدن را طی کنند.

✅نتیجه گیری
برای شروع در سطح فرد چند توصیه کلیدی دارم: در شبکه های اجتماعی مانند لینکدین به افراد خارج از کشور وصل شوید. خود را از دایره تنگ رفقای محلی و بومی برهانید. یک زبان خارجی بیاموزید. فرهنگ، آداب و رسوم یک کشور خارجی را مطالعه کنید. هر ماه یک روز یک رومه خارجی مطالعه کنید.
به این فکر کنید در هر رشته ای که هستید چگونه می توانید هنر/توانمندی خود را در یک بازار خارجی عرضه کنید.
میزبان توریست های خارجی شوید آن ها را به یک عصرانه یا شام دعوت کنید.

 کانال تلگرام متخصصین شغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://design-milk.com/images/2011/06/make-your-franklin-julien-beneyt.jpg
تکنیک دو ستونی فرانکلین در تصمیمات دشوار

در سال 1772 نوشته ای بین دو نفر رد و بدل شد که هنوز تازه، راهگشا و کاربردی به نظر می رسد. دانشمند بریتانیایی به نام ژوزف پریستلی (شیمی دانی برجسته که كشف اكسیژن به او نسبت داده می شود) در یک تصمیم گیری دشوار از بنجامین فرانكلین (یکی از بنیانگذاران ایالات متحده که نویسنده، تمدار، مخترع و فعال مدنی بود) راهنمایی می خواهد. فرانکلین به جای آن که به وی پاسخ دهد، الگوریتمی کاربردی به وی پیشنهاد می کند که امروز نیز تازه و جذاب به نظر می رسد با هم این نامه را بخوانیم:

درباره موضوعی بسیار مهمی كه که از من در خواست م نموده‌اید، من قادر نیستم كه با قاطعیت توصیه‌ای کنم، اما اگر اصراری هست به شما تکنیکی را پیشنهاد می‌کنم: زمانی كه انتخاب های دشوار رخ می‌دهند، تمام جنبه های مثبت و منفی به طور همزمان به ذهن ما نمی‌رسند. بلكه بعضاً یك دسته از دلایل بروز می‌كنند و در مواقع دیگر آن دلایل از ذهن خارج می‌شوند. به همین خاطر ما به یک گزینه تمایل پیدا می‌کنیم و سپس گزینه دیگر غلبه پیدا می‌کند و عدم قطعیت [بی تصمیمی و تلو تلو خوردن بین گزینه های پیش رو]، ما را سردرگم می‌سازد.

برای غلبه بر این چالش، روش من آن است كه باید صفحه‌ای از كاغذ را با یك خط به دو ستون تقسیم كرد: یك ستون به نام جنبه های مثبت (مزایا) و ستون دیگر به نام جنبه های منفی (معایب). سپس ظرف سه یا چهار روز در هر ستون شواهد مربوط به مزایا و معایب در صورت تحقق را یادداشت می‌كنم. [در این سه چهار روز به ذهن خودم اجازه می دهم سر فرصت جنبه های مثبت و منفی را شناسایی کند و روی کاغذ بیاورد].
سپس به بررسی اهمیت موارد یادداشت شده می‌پردازم. اگر در هر ستون  مواردی باشند كه از لحاظ اهمیت هموزن باشند، هر دو خط می‌خورند. اگر یك مزیت معادل دو عیب است، آن‌گاه هر سه خط خواهند خورد. بدین ترتیب در نهایت مشخص می‌گردد كه تعادل به نفع كدام تصمیم است و به این صورت یقین حاصل می‌شود.
اگرچه وزن نکات مثبت و منفی نمی‌تواند با كیفیت جبری سنجیده شود، مع الوصف زمانی كه آن ها را به صورت مقایسه‌ای تحلیل می کنم، تصور می‌كنم كه می توانم بهتر قضاوت کنم و احتمال تصمیم‌گیری عجولانه كمتر می شود. در واقع من از این نوع الگوریتم بسیار سود برده‌ام.

✅راهکار
1- بعد از تعریف مساله و اهداف تان و شناسایی گزینه های پیش رو، برای هر گزینه یک تحلیل دوستونی انجام دهید.
2- ظرف چند روز در این تحلیل دو ستونی برای هر گزینه، نقاط مثبت و منفی را بنویسید.
3- حالا ببینید کدام نقطه مثبت برابر کدام نقطه منفی است. اگر یافتید، هر دو را با هم خط بزنید. ممکن است یک نقطه منفی معادل دو نقطه مثبت باشد، هر سه را با هم خط بزنید. این کار را ادامه دهید تا یکی از ستون ها کاملاً خالی شود
4- در انتها بررسی کنید اگر ستون مثبت ها همچنان آیتم خط نخورده دارد و ستون منفی خالی شده است این بدان معنا است که نقاط قوت این گزینه بیشتر از نقاط ضعف آن است چرا که نقاط قوت توانسته تمام نقاط ضعف را پوشش دهد و همچنان باز هم جنبه های مثبت دارد.  واگر ستون مثبت خالی شد و ستون منفی ها همچنان آیتم خط نخورده داشت، پس آن گزینه مطلوب نیست.

اولین کانال تخصصی موفقیت درشغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://s4.img7.ir/sy7ae.jpg

سندروم عملگرایی نمایشی دروازه بانان نگون بخت

فرض کنید که شما دروازه بان یک تیم فوتبال هستید و اکنون پنالتی شده است و شما باید در برابر ضربه پنالتی قرار بگیرید در ضمن می دانید شانس اینکه توپ به چپ، راست یا وسط زده شود، هر کدام 33 درصد است. خوب شما به کدام سمت خواهید پرید؟ چند درصد امکان دارد که شما در وسط دروازه بمانید؟

 اصولا چرا در اغلب موارد دروازه بان به سمت چپ یا راست می پرد و در واقع فقط از 66 درصد دروازه دفاع می کند. شما تا حالا چند دروازه بان را دیده اید که وسط دروازه بماند؟ احتمالا حداکثر یک یا دوتا
اما موضوع چیست؟ با اینکه شما به عنوان دروازه بان می دانید که 33 درصد ممکن است توپ به وسط زده شود، اما اینکه وسط دروازه بیاستید، کاری نکنید و توپ گل شود، خیلی ترسناک است. در واقع شما به عنوان یک دروازه بان ترجیح می دهید یک کاری بکنید حتی اگر آن کار ااماً درست نباشد.
یک لحظه تصور کنید که دروازه بان تیم محبوبتان در مقابل یک ضربه پنالتی 1) شیرجه بزند و گل بخورد 2) بیاستد و گل بخورد احتمالا در مورد 2 او را سرزنش می کنید در حالی که از نظر منطقی این دو مورد هیچ فرقی ندارد و او گل خورده.
به این اتفاق خطای عمل» یا عملگرایی نمایشی» گفته می شود. همین رفتار را در برخی سرمایه گذاران بورس می بینیم. وقتی نمی توانند تحلیل درستی انجام دهند، نمی توانند کاری نکنند و ترجیح می دهند حتی شانسی یک معامله انجام دهند.

✅تحلیل و تجویز راهبردی:
برای ما گفتن این که نمی دانم خیلی سخت است. همچنین برای ما اینکه بگوییم فعلا نباید دست به  کاری زد و باید منتظر ماند نیز بسیار سخت است. بگذارید بیشتر توضیح دهم:

فکرش را بکنید موضوعی رخ می دهد و هیات مدیره شما را به عنوان مدیر عامل فراخوانده است و از شما می پرسد با توجه به کاهش قیمت ها و ضرری که متحمل شده ایم چه باید کرد؟ و شما می گویید هیچ کاری نباید کرد. دقیقا همین موقعیتی که ما هستیم بهترین موقعیت است. جو روانی بسیار سنگینی علیه شما شکل خواهد گرفت. شما به بی عملی و بی خیالی متهم خواهید شد. [با اینکه تصمیم شما مبتنی بر یک تحلیل دقیق است که هر گونه تغییری باعث افزایش زیان خواهد شد].

این مثال را زدم تا یک نکته مهم را بگویم: در کتاب های موفقیت و روانشناسی می نویسند که اقدام، شجاعت می خواهد من می خواهم بگویم که شجاعت عدم اقدام [در زمانی که عدم اقدام، منطقی تر است] بسیار مهم تر است. اگر می خواهید روی اراده خودتان کار کنید هر دو اراده را تقویت کنید: هم اراده اقدام و هم اراده عدم اقدام با وجود جو سنگین.
گاهی اقدام نکردن، بهترین اقدام است.

اولین کانال تخصصی موفقیت درشغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://s6.picofile.com/file/8231308568/images.jpg

رقابت با خود یا دیگران؟ کدام یک الهام بخش است؟

بنگ!»، تیری شلیک شده و مسابقه آغاز می‌شود. دونده‌ها شروع به دویدن می‌کنند. دیروز باران آمده و زمین هنوز خیس است. هوا خنک شده و جان می‌دهد برای دویدن. دونده‌ها به هم نزدیک می‌شوند و مثل دسته‌ای از ماهی‌ها کنار هم می‌دوند. انگار همه یک گروهند. این حرکت همگانی انرژی کل مسابقه را افزایش می‌دهد. مثل هر مسابقه دیگر، دونده‌های قوی‌تر در کوتاه‌مدت جلو می‌افتند و ضعیف‌ترها عقب می‌مانند. ولی اوضاع برای بن کامن  متفاوت بود. همین که شروع مسابقه با شلیک تفنگ اعلام شد، بن از بقیه عقب افتاد. بند کندترین دونده بود. از زمان عضویت در تیم دو صحرایی دبیرستان هانا، در هیچ مسابقه‌ای برنده نشده بود. بن دچار فلج مغزی بود.فلج مغزی که نتیجه نقص در هنگام تولد است، بر حرکت و تعادل فرد تأثیر می‌گذارد. این نقص بدنی تا آخر عمر همراه فرد است. بدشکلی ستون مهره‌ها باعث به هم ریختن وضعیت قامتی فرد می‌شود. ماهیچه‌ها معمولا ضعیف شده و واکنش‌های بدن کند می‌شوند. سفتی عضلات و مفاصل بر تعادل فرد هم تأثیر می‌گذارند. افراد مبتلا به فلج مغزی معمولا در راه رفتن تعادل ندارند، پاهای‌شان پرانتزی است و روی زمین کشیده می‌شود. در نگاه دیگران، این افراد دست‌وپا چلفتی یا حتی علیل به نظر می‌رسند.گروه دوندگان از بن جلو می‌افتد و بن عقب و عقب‌تر می‌ماند. روی چمن خیس سر می‌خورد و با صورت روی زمین نرم می‌افتد. آرام بلند می‌شود و ادامه می‌دهد. دوباره می‌افتد. این بار دردش زیاد است. دوباره بلند می‌شود و باز هم می‌دود. بن تسلیم نمی‌شود. گروه دونده‌ها دیگر دیده نمی‌شود و بن تنها در میدان می‌دود. صدای نفس‌های خسته خودش را می‌شنود. احساس تنهایی می‌کند. بار دیگر زمین می‌خورد، اما دوباره بلند می‌شود. جدای از قدرت ذهنی‌اش، آثار درد و سرخوردگی در چهره‌اش هویدا است. چهره‌اش را در هم می‌کشد و با تمام توان بلند می‌شود و به دویدن ادامه می‌دهد. این وضع برای بن شبیه اوضاع هر روزش است. همه ظرف حدود بیست و پنج دقیقه به خط پایان می‌رسند. اما طی این مسیر برای بن معمولا بیش از چهل و پنج دقیقه طول می‌کشد.وقتی بالاخره به خط پایان می‌رسد، درد و خستگی وجودش را فرا گرفته است. از ذره ذره توانش برای رسیدن به خط پایان بهره گرفته است. بدنش خونی و کبود است. همه جایش پر از گل شده است. بن در واقع الهام‌بخش ماست. اما این داستان به سخت‌کوشی برای غلبه بر سختی‌ها مربوط نیست. قضیه بلند شدن دوباره پس از سقوط نیست. البته این‌ها درس‌های بزرگی هستند، اما برای فرا گرفتن‌شان به بن کامن نیازی نیست. بسیاری از افراد دیگر مثل ورزشکاران المپیک هم هستند که پس از چند ماه آسیب‌دیدگی دوباره برخاسته و قهرمان می‌شوند. درسی که از بن می‌آموزیم درس عمیق‌تری است.بعد از بیست و پنج دقیقه اتفاق جالبی رخ می‌دهد. همه دونده‌ها پس از گذشتن از خط پایان، برمی‌گردند همراه با بن می‌دوند. بن تنها دونده‌ای است که وقتی زمین می‌خورد دیگران به کمکش می‌آیند. بن تنها دونده‌ای است که وقتی به خط پایان می‌رسد صد نفر پشت سرش می‌دوند. درسی که از بن می‌گیریم درس ویژه‌ای است. وقتی با دیگران رقابت می‌کنید، کسی به فکر کمک نیست. اما وقتی با خودتان رقابت می‌کند، همه می‌خواهند کمک کنند. ورزشکاران المپیکی به یکدیگر کمک نمی‌کنند. آنها حریف یکدیگرند. بن هر مسابقه را با برداشتی روشن از چراییِ دویدنش شروع می‌کند. هدفش پیروزی بر دیگران نیست، پیروزی بر خودش است. بن هیچ‌گاه این هدف را فراموش نمی‌کند. این که به تلاشش ادامه دهد. دوباره بلند شود. مسیرش را ادامه دهد. و بارها و بارها این کار را تکرار کند. و هر بار که می‌دود تنها حریفش خود او است.

اولین کانال تخصصی موفقیت درشغل و کسب و کار
 t.me/iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1394/2/1/512651_774.jpg


– آیا هیچ وقت فکر می‌کردید که روزی به جایی که‌امروز هستید خواهید رسید؟ خیر، من هم مثل تمامی افرادی که به چنین موقعیتی دست یافته‌اند، غافلگیر شده‌ام. من مطمئنا می‌خواستم که در زندگی به جای خوبی برسم و حاضر بودم که برای آن به سختی کار کنم. من همیشه می‌خواستم که زود بازنشسته شوم، ولی هیچ وقت فکر نمی‌کردم که این اتفاق قبل از چهل سالگی‌ام به وقوع بپیوندد.

– وقتی متوجه شدید که اولین میلیون ثروت خود را به دست آورده‌اید آیا وسوسه شدید که کمی کندتر به کارتان ادامه دهید؟
به روشنی روزی را که ارزش خالص دارایی‌ام به‌ یک میلیون دلار رسید، به یاد دارم، نوامبر ۱۹۷۷. آن موقع ۳۵ سال داشتم، و می‌دانستم که برای انجام کاری که می‌خواستم در ۳۷ سالگی – سنی که تصمیم گرفته بودم در آن برای ماجراجویی دست از کار بکشم – انجام دهم
به بیشتر از اینها نیاز دارم.

– رمز موفقیت شما در چیست؟
من اصلا باهوش‌تر از قسمت اعظمی از مردم نیستم، بلکه انگیزه‌ام برای کار و تحمل سختی، از آنها بیشتر بود. من آماده بودم تا عقل سلیم را بیازمایم. اگر همه‌ یک جور فکر کنند باز هم دلیل نمی‌شود که اشتباه نکنند و اگر بتوانید بفهمید که همه دارند اشتباه می‌کنند، به راحتی می‌توانید مقدار زیادی پول درآورید.

– استراتژی سرمایه‌گذاری شما چیست؟
ارزان می‌خرم و گران می‌فروشم. من سعی می‌کنم کالایی را پیدا کنم که ارزان باشد و یک تغییر مثبت در حال اتفاق افتادن باشد. سپس به قدری مطالعه و پژوهش می‌کنم که قانع شوم درست فکر می‌کردم. البته آن کالا هم باید به قدری ارزان باشد که اگر هم اشتباه کرده باشم خیلی ضرر نکنم. معمولا هر باری که اشتباه می‌کنم به این دلیل است که به‌اندازه‌ کافی بررسی و مطالعه نکرده‌ام.
هیچ وقت ارزش انجام مسئولیت» را دست کم نگیرید. در دهه‌ ۱۹۶۰، جنرال موتورز موفق‌ترین شرکت جهان بود. یک روز، یک تحلیلگر جنرال موتورز به جلسه‌ هیات مدیره رفت و این پیغام را به آنها داد: ژاپنی‌ها دارند می‌آیند.» آنها این حرف وی را جدی نگرفتند. ولی سرمایه‌گذارانی که مطالعه و بررسی‌های خودشان را درست و دقیق انجام می‌دادند سهام جنرال موتورز خود را فروختند و به جایش سهام تویوتا خریدند.
من در حال حاضر به دنبال خرید هیچ سهامی نیستم. ولی اگر چیزهایی وجود داشته باشند که در حال حاضر از لحاظ ارزشی دست کم گرفته شده باشند، برخی کالاهای اولیه و برخی از ارزها هستند.

– بهترین سودی که کردید کی و چگونه بود؟
کوانتوم فاند. وقتی در سال ۱۹۷۰ شرکت را تاسیس کردیم، من تنها ۶۰۰دلار ته جیبم داشتم. بعد از ۱۰ سال دارایی ما ۴۲۰۰ برابر شده بود.
– آیا می‌خواهید آنقدر ادامه دهید تا بالاخره سقوط کنید؟
خیر. این روزها من ساعات بسیار کمی از روز را صرف کار می‌کنم، چرا که دو دختر کوچک دارم و می‌خواهم بیشترین وقت ممکن را با آنها بگذرانم.
هر دو دختر ما دایه‌‌ای چینی دارند و زبان چینی را به خوبی صحبت می‌کنند. برای نسل آنها، انگلیسی و چینی مهم‌ترین زبان‌ها خواهند بود.

– آیا هیچ حقوق بازنشستگی دارید؟
من حقوق بازنشستگی ندارم و امیدوارم که نیازی به آن نداشته باشم. من دارایی‌هایم را جمع کرده‌ام و با استفاده از آنها زندگی می‌کنم.

– چه فعالیت‌هایی در زمینه‌های خیریه انجام می‌دهید؟
من به دانشگاه‌ها و دانشجویان و دانش‌آموزان سراسر دنیا کمک مالی می‌کنم و اعتقادم بر این است که به جای دانشگاه‌ها بیشتر به دانشجویان و دانش‌‌آموزان باید کمک کنم؛ چرا که آنها بیشتر از مدیران و مسوولان به کمک مالی نیاز دارند.

– آیا اهل ولخرجی و افراط هستید؟
من دوبار به دور دنیا سفر کرده‌ام. بار اول سال ۱۹۹۰ حرکت کردم و با موتور سیکلت در۲۲ ماه ۶ قاره را در نوردیدم. بار دوم که در سال ۱۹۹۹ شروع شد، من و همسرم در ۳ سال، به ۱۱۶ کشور دنیا سفر کردیم.

– آیا می‌خواهید ثروتتان را به بچه‌هایتان انتقال دهید؟
من همیشه به این موضوع فکر کرده‌ام، اگر شما خیلی به بچه‌هایتان پول بدهید، آنها را لوس می‌کنید. من وصیت نامه‌ام را طوری تنظیم کرده‌ام که تا سن سی سالگی شان چیز زیادی بهشان نرسد.
من به دانشگاه‌هایی چون ییل و آکسفورد رفته‌ام و تعداد زیادی از بچه‌های افراد ثروتمند را دیده‌ام که هیچ‌وقت نیازی به کار و سختی کشیدن نداشته‌اند. من می‌خواهم که بچه‌هایم تحصیلات خوبی داشته باشند و محیط کار را تجربه کرده باشند.
تحصیلات و وم به کار کردن زندگی مرا عوض کرد و مرا از مرداب آلاباما به اقیانوس جهان پرتاب کرد.

اولین کانال تخصصی موفقیت درشغل و کسب و کار
 @iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir




http://imgdl1.topnop.ir/uploads/201104/tpn3287/large/wcHCrMgYY7.jpg
شگرد مشترک کازینوها و هایپرمارکت ها

همه ما فکر می کنیم که خیلی عاقل و باهوش هستیم اما به صورت ناخودآگاه تحت تاثیر متغیرهای مختلفی قرار می گیریم و تصمیمات ما از مدار عقلانیت خارج می شود.

هیجان باعث می شود که شانس موفقیت خود را بیش از اندازه ارزیابی کنیم. به همین دلیل هست که کازینوها، از نور زیاد و صدای بلند استفاده می کنند: می خواهند افراد را هیجانی کنند! هرچقدر بیشتر هیجانی شوند، پول بیشتری صرف خواهند کرد. هرچقدر که درباره موضوعی بیشتر هیجان زده باشیم، ریسک ها را کمتر تخمین می زنیم.

هایپرمارکت ها هم از سه متغیر نورپردازی، سقف بلند و موسیقی به خوبی استفاده می کنند. به همین دلیل است که وقتی سیستم روشنایی هایپرمارکت ها برای چند ساعتی دچار نقص می شود به وضوح روی فروش آن ها تاثیر می گذارد.

ممکن است بگویید که هایپرمارکت ها و کازینوها هر دو این ویژگی را دارند که مردم برای تفریح و سرگرمی به آن جا می روند. باشد بگذارید یک مثال دیگر بزنم: معمولا بازار سهام جزو بازارهای پیشرفته است. بازیگران آن نه به قصد تفریح بلکه کاملا با هدف سودآوری به آن بازار می آیند. یافته‌های پژوهشی متعدد نشان می دهد که بین آب و هوا و میزان خرید و فروش سهام آن هم در حرفه ای ترین بازارها رابطه معناداری وجود دارد. یک درجه افزایش حرارت روی حجم خرید و فروش سهام تاثیر می گذارد! برخی یافته ها نشان می دهد که اینکه امروز آفتابی است یا ابری، هم روی قیمت ها تاثیرگذار است و هم روی میزان خرید و فروش. همین طور درجه رطوبت تاثیر مع دارد!

بنابراین عناصر غیرمرتبط شامل هیجان، موسیقی، درجه حرارت، میزان رطوبت، میزان روشنایی بر روی تصمیمات ما کاملا موثر است.

✅تحلیل و تجویز راهبردی:
برخی معتقدند عواطف و منطق، رابطه الاکلنگی با هم دارند؛ هر طرف که بالا برود، طرف دیگر پایین می آید. چه باید کرد؟

1- عواطف خود را بشناسید و تشخیص دهید که چگونه تفکر شما را تحت تاثیر قرار می دهد.
2- فاصله زمانی-مکانی بگیرید و به جای تفکر، تامل کنید. در تصمیمات مهم از موقعیتی که در آن هستید فاصله بگیرید و به خودتان زمان بدهید. اگر بخواهید در همان لحظه تصمیم گیری کنید تحت تاثیر عوامل محیطی آن جا قرار خواهید گرفت. سپس با لیست کردن جنبه های مثبت و منفی هر تصمیم، منطق خود را بالا ببرید. با دیدن واقعیت های مربوطه بر روی کاغذ، می توانید به صورت عقلانی در مورد انتخاب ها فکر کنید و تاثیر عواطف و عوامل دیگر را بر خود کمتر می کنید.
حال یک پرسش چالشی: می خواهید به فردی پیشنهاد ازدواج دهید یا می خواهید به رییس تان یک ایده سرمایه گذاری را پیشنهاد کنید، سعی می کنید در چه شرایطی پیشنهاد خود را به او بدهید که احتمال جواب منفی شنیدن را کم کنید؟
اولین کانال تخصصی موفقیت درشغل و کسب و کار
 @iteraket
#آی_تراکت سایت تبلیغ مشاغل:
 http://iteraket.ir


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

Benjamin's site Steven's info vicallighrep Civil Engineering مطالب اینترنتی محصول طراحی و ساخت انواع مدار جرقه زن برای کارهای مختلف Henry's site محله بنده نواز حوا همین حوالیسـت